اراضی خالصهاراضی سلطنتی خالصه، زمینهایی که در اختیار و تحت نظارت مستقیم خلیفه و سلطان قرار داشت و درآمدهای حاصل از آن به خزانه خصوصی وی واریز میشد. این واژه از دوره ایلخانان در ایران به معنای اراضی سلطنتی به کار رفته است. ۱ - صوافیپیش از آن اصطلاحاتی چون صَوافی، ضیاع، خاص و خاصه برای نامیدن اینگونه زمینها معمول بود. در دوره پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم علاوه بر خمس ، بخشی از غنایم منقول یا غیرمنقول به عنوان صَفّی در اختیار وی، در مقام رهبر مسلمانان ، قرار میگرفت. [۱]
خلیل بن احمد، کتابالعین، ج۷، ص۱۶۳، ذیل «صفو»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
[۲]
یعقوب بن ابراهیم ابویوسف، کتابالخراج، ج۱، ص۲۴ـ۲۵، چاپ قصی محبالدین خطیب، قاهره ۱۳۹۷.
در برخی منابع [۳]
محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، ج۴، جزء۷، ص۳۳۵، چاپ محمد زهری نجار، بیروت (بیتا).
[۴]
ابنهشام، السیرةالنبویة، ج۱، ص۳۵۳، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: دارابنکثیر، (بیتا).
[۵]
بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۱۸، (لیدن).
این اموال «خالصه» پیامبر نامیده شده است.ظاهراً این مسئله منشأ اصلی ایجاد صوافی و خالصهها در دورههای بعد بود، زیرا چنین تصور شد که خلیفه و حاکم میتوانند اراضی وسیعی را به عنوان خالصه و صوافی به خود اختصاص دهند. [۶]
حسین مدرسی طباطبائی، زمین در فقه اسلامی، ج۲، ص۲۱ـ۲۲، تهران ۱۳۶۲ش.
[۷]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۶، ص۹، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۸]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۶، ص۷۲ـ۷۳، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
دستیابی مسلمانان بر املاک سلطنتی و خالصههای پادشاهان ایرانی، در ایجاد صوافی و خالصهها در دوره اسلامی، بسیار مؤثر بود. [۹]
د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Safi, Sawafi".
خالصههای شاهان ساسانی و وابستگان و خویشان آنان و اراضی کسانی که گریخته یا در جنگ کشته شده بودند، از جمله نخستین زمینهایی بود که از دوره خلیفه دوم به عنوان صوافی در اختیار وی قرار گرفت. [۱۰]
یعقوب بن ابراهیم ابویوسف، کتابالخراج، ج۱، ص۶۲، چاپ قصی محبالدین خطیب، قاهره ۱۳۹۷.
[۱۱]
بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۲۷۳، (لیدن).
[۱۲]
قدامة بن جعفر، الخراج و صناعة الکتابة، ج۱، ص۲۱۷، چاپ محمدحسین زبیدی، بغداد ۱۹۸۱.
[۱۳]
علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ج۱، ص۳۲۹، چاپ خالد عبداللطیف السبع العلمی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۲ - دیوانوسعت خالصههای ساسانی و چگونگی اداره آن برای فاتحان، ناشناخته بود تا آنکه در دوره معاویه ، عامل خراج وی در عراق ، با راهنمایی دهقانان، به دیوانی در حلوان دست یافت که کار ثبت و ضبط و اداره این خالصهها در آن صورت میگرفت. [۱۴]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۱۸.
[۱۵]
مسکویه، تجاربالامم، ج۲، ص۲۲ـ۲۳.
با گسترش فتوحات، بر وسعت صوافی در سرزمینهای گوناگون افزوده شد و این املاک به یکی از مهمترین منابع مالی دستگاه خلافت تبدیل شد به گونهای که درآمد حاصل از آن را در سال ، هفت تا نه میلیون درهم دانستهاند. [۱۶]
یعقوب بن ابراهیم ابویوسف، کتابالخراج، ج۱، ص۶۳، چاپ قصی محبالدین خطیب، قاهره ۱۳۹۷.
[۱۷]
علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ج۱، ص۳۲۹، چاپ خالد عبداللطیف السبع العلمی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
به نظر میرسد نظارت بر این زمینها در دوره امویان (۴۱ـ۱۳۲) برعهده دیوان خراج نهاده شده بود.گفتهاند که در واقعه دیر جَماجم در سال ۸۳، دیوان خراج در آتش سوخت، درنتیجه در اوضاع صوافی هرج و مرج ایجاد شد و مردم نواحی گوناگون بخشهایی از صوافی را گرفتند. [۱۸]
یعقوب بن ابراهیم ابویوسف، کتابالخراج، ج۱، ص۶۳، چاپ قصی محبالدین خطیب، قاهره ۱۳۹۷.
[۱۹]
علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ج۱، ص۳۲۹، چاپ خالد عبداللطیف السبع العلمی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
عباسیان (حک: ۱۳۲ـ۶۵۶) از راههایی چون ضبط املاک خلفای بنیامیه ، مصادره زمینهای وزرا و بزرگان، خرید یا الجاء، صوافی و ضیاع گستردهای را در سراسر قلمرو خلافت، به خویش اختصاص دادند. [۲۰]
قدامة بن جعفر، الخراج و صناعة الکتابة، ج۱، ص۱۷۰، چاپ محمدحسین زبیدی، بغداد ۱۹۸۱.
[۲۱]
عبدالعزیز دوری، تاریخ العراق الاقتصادی فی القرن الرابع الهجری، ج۱، ص۳۸، بیروت ۱۹۷۴.
[۲۲]
عبدالعزیز دوری، تاریخ العراق الاقتصادی فی القرن الرابع الهجری، ج۱، ص۴۵، بیروت ۱۹۷۴.
واژههایی چون صوافیالسلطان، النواحی السلطانیه، ضیاعالسلطان، ضیاعالخلافة، الضیاعالعباسیة و الضیاعالخاصة که همگی با اندکی تفاوت به معنای اراضی خالصه/ صوافی است و در جای جای قلمرو حکومت عباسی پراکنده بوده است، در منابع این دوره بسیار به کار رفته که نشان دهنده گستردگی و اهمیت این زمینهاست. [۲۳]
بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۲۹۴، (لیدن).
[۲۴]
محسن بن علی تنوخی، کتاب الفرج بعدالشدة، ج۱، ص۲۱۲، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۲۵]
مسکویه، تجاربالامم، ج۵، ص۷۳.
[۲۶]
مسکویه، تجاربالامم، ج۵، ص۱۹۸.
[۲۷]
هلال بن مُحَسِّن صابی، رسوم دارالخلافة، ج۱، ص۳۹، چاپ میخائیل عوّاد، بغداد ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
[۲۸]
عبدالعزیز دوری، تاریخ العراق الاقتصادی فی القرن الرابع الهجری، ج۱، ص۳۸ـ۳۹، بیروت ۱۹۷۴.
دیوانهایی چون دیوان الصوافی، دیوان الضیاع الخاصه و دیوان الضیاعالعباسیه متصدی ثبت و ضبط این زمینها و اداره امور مربوط به آنها بودهاند. [۲۹]
محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۲۶۶، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
[۳۰]
مسکویه، تجاربالامم، ج۵، ص۷۳.
[۳۱]
مسکویه، تجاربالامم، ج۵، ص۲۲۰.
[۳۲]
مسکویه، تجاربالامم، ج۵، ص۳۸۵.
[۳۳]
هلال بن مُحَسِّن صابی، رسوم دارالخلافة، ج۱، ص۳۰۰، چاپ میخائیل عوّاد، بغداد ۱۳۸۳/۱۹۶۴.
درآمدهای حاصل از این زمینها نیز به بیتالمال خاصه ــ که در نظارت مستقیم خلیفه قرار داشت ــ وارد میشد.۳ - اقطاعاز دوره عثمان (۲۳ـ۳۵) و سپس در دورههای اموی و عباسی صوافی و ضیاع خلیفه به صورت اقطاع به افراد به ویژه به نزدیکان خلفا و سلاطین واگذار میشد. [۳۴]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۳۴.
[۳۵]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۸، ص۱۳۳.
[۳۶]
طبری، تاریخ (بیروت)، ج۸، ص۳۶۶.
[۳۷]
مسکویه، تجاربالامم، ج۴، ص۳۳۰.
از نظر ماوردی، [۳۸]
علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ج۱، ص۳۲۹، چاپ خالد عبداللطیف السبع العلمی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
اِقطاع این زمینها تنها به صورت اقطاع استغلال (یا اجاره ) جایز بود.همچنان که عثمان وقتی برای نخستین بار صوافی را به اقطاع داد، شرط کرد که مُقطِعان باید حق فیء بپردازند. گاه نیز صوافی را به صورت مزارعه واگذار میکردند که در این شرایط مالیات آن به شکل مقاسمه دریافت میشد. [۳۹]
ابنحوقل، صورة الأرض، ج۱، ص۳۰۳.
[۴۰]
حسین فلاح کساسبه، المؤسسات الاداریة فی مرکز الخلافة العباسیة (الدواوین)، ج۱، ص۷۹، (مؤته) ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
حاکمان خاندانهای حکومتگرِ همزمان با خلافت عباسی نیز زمینهایی را از راههای گوناگون با عناوین خاص، خاصه، ضیاع خاص و گاه خالصه، تصاحب کردند. یکی از چهار خزانه عَمرِولیث صفاری خزینه مال خاص بود که درآمدهای حاصل از خالصهها بدان سرازیر میشد. [۴۱]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زینالاخبار، ج۱، ص۲۰۹ـ۲۱۰، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۸۴ش.
در دوره سامانیان (۲۶۱ـ۳۸۹) «دیوان مملکة خاص» مسئول نظارت بر املاک شخصی سلطان بود. [۴۲]
محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ج۱، ص۳۶، ترجمه ابونصر احمد بن محمد بن نصر قبادی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۳ش.
[۴۳]
د. اسلام، چاپ دوم، ج ۴، ص ۹۷۳.
بیهقی [۴۴]
بیهقی، تاریخ، ج۱، ص۱۵۶.
از «ضیاع غزنیِ خاص» در دوره محمود غزنوی سخن گفته که سرپرست و ناظر آن مقامی همسنگ صاحب دیوان غزنی داشت. [۴۵]
بیهقی، تاریخ، ج۱، ص۱۵۷.
سلاطین سلجوقی (حک: ۴۲۹) و خوارزمشاهی (حک: ۴۷۰ـ۶۲۸) نیز خالصههایی در مناطق گوناگون داشتهاند. [۴۶]
علی بن احمد منتجبالدین بدیع، کتاب عتبةالکتبة: مجموعه مراسلات دیوان سلطانسنجر، ج۱، ص۶۷، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۹ش.
[۴۷]
ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۰، ص۱۲.
[۴۸]
محمد بن احمد نسوی، سیرةالسلطان جلالالدین منکبرتی، ج۱، ص۲۲۲، چاپ حافظ احمد حمدی، (قاهره) ۱۹۵۳.
با اين حال گسترش نظام اقطاع دارى در اين دوره، موجب كاهش دامنه املاك سلطنتى گرديد. [۴۹]
د. اسلام، ج ۴، ص ۹۷۵.
۴ - انجوبرخلاف دوره سلجوقی، در عهد مغول و سپس ایلخانان (حک: ح ۶۵۴ـ۷۵۰) بر وسعت خالصهها بسیار افزوده شد و حکام، املاک بسیاری را با عنوان دالای و انجو/ اینجو، ضبط کردند. انجو بر دو نوع بود، دسته اول زمینهایی که در اختیار اعضای خاندان سلطنتی قرار داشت و دسته دوم زمینهای متعلق به شخص سلطان که انجو خاص یا خاص انجو گفته میشد. [۵۰]
رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازان خان، ج۱، ص۳۰۵، چاپ کارلیان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
[۵۱]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۱۴۲، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۵۲]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۴۰۴، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۵۳]
ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج۲، ص۴۵۵، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۷ش.
درآمد زمینهای انجو که اغلب به مقاطعه داده میشدند، بسیار زیاد بود و هزینه دستگاه و دربار سلطان، همسران و فرزندان وی، اردوها و برخی از کارهای عامالمنفعه از این درآمدها تأمین میشد. [۵۴]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۲۳۱، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۵۵]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۳۱۹، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۵۶]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۴۰۴، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
گاه انجو به صورت موروثی در یک خاندانِ مقاطعه کار باقی میماند اما اداره امور مربوط به انجوها، همیشه به یکی از نزدیکان سلطان سپرده میشد. [۵۷]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۲۳۱، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۵۸]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۳۱۹، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
۵ - املاک خاصهغازان خان با صدور فرمانی، زمینهای بایر را با شروطی برای اجاره دادن واگذار کرد تا آن را آباد کنند و سهمی از محصول را به حکومت بپردازند. این زمینها در منابع این دوره خالصات خوانده شدهاند و برای اداره این املاک دیوان خالصات تشکیل گردید. [۵۹]
رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازان خان، ج۱، ص۳۴۹ـ۳۵۶، چاپ کارلیان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
[۶۰]
عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، ج۱، ص۳۴۹، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹.
[۶۱]
ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج۲، ص۴۶۲، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۷ش.
دو اصطلاح خاصه و خالصه در منابع دوره صفوی به صورت مترادف به کار رفتهاند.با این حال شواهدی در دست است که نشان میدهد گاه خاصه (در برابر املاک دیوانی یا ممالک) به نواحی و ایالتهایی اطلاق میشد که بهطور کلی و یکپارچه جزء املاک سلطنتی بودهاند، و خالصه آن بخشی از املاک سلطنتی بوده که در داخل ایالتهایی قرار داشته که به تیول داده شده است. برای نمونه مستوفی بافقی [۶۲]
محمدمفید بن محمود مستوفیبافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۲۴۸، چاپ ایرج افشار، ج ۳، تهران ۱۳۴۰ش.
از خالصجات سرکار خاصه شریفه در یزد نام برده و میرزاسمیعا [۶۳]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
رسیدگی به امور محال خالصه و مستغلات سرکار خاصه شریفه را از وظایف وزیر دارالسلطنه اصفهان برشمرده است.وسعت املاک خاصه با قدرت پادشاه و توان وی برای متمرکز ساختن قدرت ، تناسب داشت. در دوره پادشاهان قدرتمند، دامنه املاک خاصه افزایش مییافت و در دوره ضعف سلاطین، حاکمان ایالتها و شاهزادگان، این املاک را به خود اختصاص میدادند. گاه در ناآرامیهایی که پس از درگذشت سلطان رخ میداد، افراد بانفوذ، بخشی از املاک خاصه را به نفع خویش تصرف میکردند. [۶۴]
اسکندرمنشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۳۸۱.
در دوره شاه عباس اول (حک: ۹۹۶ـ۱۰۳۸)، شاه صفی و شاه عباس دوم، املاک خاصه بسیار گسترده شد و اغلب ایالتهای بزرگ، جزو املاک خاصه شد. سیاهه روربورن از ایالات خاصه تا ۱۳۷۴ش/ ۱۹۹۵ نشان میدهد که اولا حاصلخیزترین ایالتها تبدیل به خاصه میشد و ثانیاً بخش عمده درآمدهای دولت از همین املاک به دست میآمد. ایالتهای خاصه هر کدام یک وزیر داشتند که متصدی خالصجات یا وزیر خالصه خوانده میشد و همه امور ایالت از طرف شاه به وی واگذار میگردید. [۶۵]
محمدمفید بن محمود مستوفیبافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۲۰۶، چاپ ایرج افشار، ج ۳، تهران ۱۳۴۰ش.
[۶۶]
محمدمفید بن محمود مستوفیبافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۲۱۷ـ۲۱۸، چاپ ایرج افشار، ج ۳، تهران ۱۳۴۰ش.
[۶۷]
میرمحمدسعید بن علی مشیزی، تذکره صفویه کرمان، ج۱، ص۳۴۰، چاپ محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران ۱۳۶۹ش.
[۶۸]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۶۹]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۴ـ۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
دخل و خرج املاک خاصه، در دفترخانه خاصه ثبت میشد.در این دفترخانه سیاههای از املاک خاصه و نیز درآمدهای آن تهیه میگردید. ۵.۱ - خاصههای انتقالیرئیس دفترخانه مستوفی خاصه نام داشت که زیر نظر مستوفیالممالک کار میکرد. [۷۰]
اسکندرمنشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۱۰۰۹.
[۷۱]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۷۲]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۱۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۷۳]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
خاصهها به صورت مزارعه به کشاورزان واگذار میشد و با توجه به نوع محصول، عرف محل و وضع کشاورزی، از آنان مالالاجاره دریافت میگردید. گاهی نیز این املاک به روحانیان ، مأموران رسمی دولتی و اعضای خاصه شریفه و مقامات لشکری واگذار میشد، [۷۴]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۷۵]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۱۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۷۶]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۵، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
به همین دلیل منصبی به نام وزیر سرکار انتقالی ایجاد شده بود که مأمور رسیدگی به خاصههای انتقالی یا واگذار شده بود و تنظیم رابطه کشاورزان و حکومت، تعیین چگونگی کشت زمینها، نحوه وضع و جمعآوری مالالاجارهها و نیز تلاش برای رونق کشاورزی و تعمیر قناتها و عمارات مرتبط با خاصهها از وظایف عمده وی بود. [۷۷]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
گاه بخشی از درآمدهای یک خاصه به افراد مستحق ساکن در آنجا داده میشد. [۷۸]
محمدمفید بن محمود مستوفیبافقی، جامع مفیدی، ج۳، ص۳۰۸، چاپ ایرج افشار، ج ۳، تهران ۱۳۴۰ش.
برخلاف ایالتهای خاصه، درآمد ایالتهایی که جزو ممالک بود و به تیول داده شده بود، پس از پرداخت مالیات ، در همان ایالت خرج میشد.به علاوه وزیران و مباشرانی که برای اداره ایالتهای خاصه انتخاب میشدند، نهایت تلاش خویش را به کار میبردند تا درآمد بیشتری را به خزانه شاه بفرستند و راه هرگونه ظلم و سوءاستفاده مالی برای آنان هموار بود. این مسائل موجب میشد که مردم بیشترعلاقهمند باشند ایالتشان به صورت تیول به حکام سپرده شود تا آنکه خاصه باشد. [۷۹]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
پس از صفویه در ایران خالصه معنای زمینهای دولتی یافت که در مقابل زمینهای وقفی و اربابی، که در اختیار مالکان بزرگ بود، قرار داشت. [۸۰]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
[۸۱]
حسین مدرسی طباطبائی، زمین در فقه اسلامی، ج۱، ص۴۳۵، تهران ۱۳۶۲ش.
۶ - دامنه املاکدر ۱۱۵۱ نادرشاه با صدور فرمانی، ظاهراً برای کاستن از قدرت روحانیان و برخی از تیولداران، تمام تیولات و موقوفات را ضمیمه خالصجات دیوان اعلی کرد. [۸۲]
حسن بن حسن فسائی، فارس نامه ناصری، ج۱، ص۵۴۴، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۸۲ش.
[۸۳]
میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، ج۱، ص۴۶، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش.
این املاک که به رقبات نادری مشهور شد، [۸۴]
محمدحسن جابری انصاری، تاریخ اصفهان، ج۱، ص۲۷، چاپ جمشید مظاهری (سروشیار)، اصفهان ۱۳۷۸ش.
مبنای ثبت و محاسبه اراضی دولتی (خالصجات) در دورههای بعد گردید. [۸۵]
حسین مدرسی طباطبائی، زمین در فقه اسلامی، ج۱، ص۴۳۵، تهران ۱۳۶۲ش.
در دوره قاجار علاوه بر تصرف خالصجات پیشین، با تملک املاک یاغیان و اشرار ، ضبط املاک مغضوبان حکومت، مصادره املاک بدهکاران مالیاتی و نیز از راه بخشش زمینها از جانب برخی از بزرگان به شاه و پس گرفتن املاک به تیول داده شده، بر وسعت دامنه املاک خالصه بسیار افزوده شد و انواع خالصهها چون خالصجات ضبطی، انتقالی و دیوانی شکل گرفت. [۸۶]
غلامحسین افضلالملک، تاریخ و جغرافیای قم، ج۱، ص۲۰۷، (تهران ۱۳۹۶).
[۸۷]
امیر گیلانشاه، یکصدوپنجاه سال سلطنت در ایران، ج۱، ص۲۱، (تهران ۱۳۴۱ش).
[۸۸]
هوشنگ ساعدلو، «کتابچه رقبات محمدشاهی و ناصرالدین شاهی»، ج۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲، در هفتاد مقاله: ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی، گردآورده یحیی مهدوی و ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۹ش.
این امر در کنار ناآرامیها و تغییرات پیدرپی پادشاهان، موجب شد که تعیین دقیق دامنه املاک خالصه، دشوار گردد.حتی گاه نیمی از یک روستا خالصه و نیم دیگر اربابی بود. [۸۹]
علینقی بن اسماعیل حکیمالممالک، روزنامه سفر خراسان، ج۱، ص۶۶، تهران ۱۳۵۶ش.
[۹۰]
علینقی بن اسماعیل حکیمالممالک، روزنامه سفر خراسان، ج۱، ص۸۱، تهران ۱۳۵۶ش.
[۹۱]
علینقی بن اسماعیل حکیمالممالک، روزنامه سفر خراسان، ج۱، ص۸۷، تهران ۱۳۵۶ش.
به همین دلیل بارها از طرف حکومت برای ثبت و شناسایی املاک خالصه، تلاشهایی صورت گرفت و مستوفیان دفترها و کتابچههایی به این منظور فراهم آوردند، به گونهای که تنها در دوره ناصرالدین شاه، سه بار از خالصههای سراسر کشور، صورت برداری شد. [۹۲]
هوشنگ ساعدلو، «کتابچه رقبات محمدشاهی و ناصرالدین شاهی»، ج۱، ص۱۸۹ـ۱۹۵، در هفتاد مقاله: ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی، گردآورده یحیی مهدوی و ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۹ش.
[۹۳]
هوشنگ ساعدلو، «کتابچه رقبات ناصرالدین شاهی»، ج۱، ص۲۰۱، پانویس ۳، در اشراقینامه: مجموعه مقالات تاریخی، اجتماعی، ادبی، جغرافیایی، زیرنظر محمد دبیرسیاقی، قزوین: حدیث امروز، ۱۳۸۱ش.
[۹۴]
حسین مدرسی طباطبائی، زمین در فقه اسلامی، ج۱، ص۴۳۵ـ۴۴۲، تهران ۱۳۶۲ش.
۷ - هزینه درآمددرآمدهای حاصل از املاک خالصه، گاه در بحرانهایی چون قحطی ، دولت و مردم را یاری میرساند، با این حال بیشتر این زمینها ویران و بیاستفاده بودند و دولت مجبور میشد آنها را به اشخاص واگذار نماید و مالیاتهای سنگین بر آن وضع کند. با این همه، در دوره قاجار (۱۲۱۰ـ۱۳۴۴/ ۱۳۰۴ش) به علت حمایتهای دولت از زمینهای خالصه و ظلمی که گاه تیولداران و خریداران خالصجات بر کشاورزان میکردند، آنان برخلاف دوره صفوی، ترجیح میدادند زمینها و ایالتشان به صورت خالصه باقی بماند. [۹۵]
غلامحسین افضلالملک، تاریخ و جغرافیای قم، ج۱، ص۲۰۴ـ۲۰۵، (تهران ۱۳۹۶).
[۹۶]
امیر گیلانشاه، یکصدوپنجاه سال سلطنت در ایران، ج۱، ص۲۱، (تهران ۱۳۴۱ش).
[۹۷]
هوشنگ ساعدلو، «کتابچه رقبات ناصرالدین شاهی»، ج۱، ص۲۰۷ـ۲۰۸، در اشراقینامه: مجموعه مقالات تاریخی، اجتماعی، ادبی، جغرافیایی، زیرنظر محمد دبیرسیاقی، قزوین: حدیث امروز، ۱۳۸۱ش.
در پی قوانینی که از ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۳ش تصویب شد، بسیاری از خالصهها به افراد فروخته شد و در ۱۳۲۵ش، قانون دیگری به تصویب رسید که بانک کشاورزی را مأمور کرد، خالصجات باقیمانده را به قطعاتی تقسیم کرده به فروش برساند. در هند دوره اسلامی نیز خالصه و خالصه شریفه به معنای زمینهای در اختیار سلطان بود و در مقابل اِقطاع و جاگیر به کار میرفت و چگونگی اداره این خالصجات و هزینه کردن درآمدهای آن، تفاوت درخور ملاحظهای با خالصه و خاصه در ایران نداشت. [۹۸]
ضیاءالدین بَرَنی، تاریخ فیروزشاهی، ج۱، ص۳۸۲، چاپ سیداحمدخان، کلکته ۱۸۶۲.
[۹۹]
احمد بن محمد مقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۱۵۲، چاپ بی دی و محمد هدایت حسین، کلکته ۱۹۲۷ (۱۹۳۵).
[۱۰۰]
احمد بن محمد مقیم هروی، طبقات اکبری، ج۱، ص۱۵۸ـ۱۵۹، چاپ بی دی و محمد هدایت حسین، کلکته ۱۹۲۷ (۱۹۳۵).
[۱۰۱]
محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، ج۱، ص۱۹۸، معروف به تاریخ قندهاری، چاپ معینالدین ندوی و اظهرعلی دهلوی، رامپور ۱۳۸۲/۱۹۶۲.
۸ - فهرست منابع(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) ابنحوقل، صورة الأرض. (۳) ابنهشام، السیرةالنبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: دارابنکثیر، (بیتا). (۴) یعقوب بن ابراهیم ابویوسف، کتابالخراج، چاپ قصی محبالدین خطیب، قاهره ۱۳۹۷. (۵) اسکندرمنشی، عالم آرای عباسی. (۶) غلامحسین افضلالملک، تاریخ و جغرافیای قم، (تهران ۱۳۹۶). (۷) ضیاءالدین بَرَنی، تاریخ فیروزشاهی، چاپ سیداحمدخان، کلکته ۱۸۶۲. (۸) بلاذری، أنساب الأشراف، (لیدن). (۹) بیهقی، تاریخ. (۱۰) ایلیا پاولوویچ پطروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمه کریم کشاورز، تهران ۱۳۵۷ش. (۱۱) محسن بن علی تنوخی، کتاب الفرج بعدالشدة، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸. (۱۲) محمدحسن جابری انصاری، تاریخ اصفهان، چاپ جمشید مظاهری (سروشیار)، اصفهان ۱۳۷۸ش. (۱۳) محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸. (۱۴) علینقی بن اسماعیل حکیمالممالک، روزنامه سفر خراسان، تهران ۱۳۵۶ش. (۱۵) خلیل بن احمد، کتابالعین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. (۱۶) عبدالعزیز دوری، تاریخ العراق الاقتصادی فی القرن الرابع الهجری، بیروت ۱۹۷۴. (۱۷) رشیدالدین فضلاللّه، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازان خان، چاپ کارلیان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰. (۱۸) هوشنگ ساعدلو، «کتابچه رقبات محمدشاهی و ناصرالدین شاهی»، در هفتاد مقاله: ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی، گردآورده یحیی مهدوی و ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۹ش. (۱۹) هوشنگ ساعدلو، «کتابچه رقبات ناصرالدین شاهی»، در اشراقینامه: مجموعه مقالات تاریخی، اجتماعی، ادبی، جغرافیایی، زیرنظر محمد دبیرسیاقی، قزوین: حدیث امروز، ۱۳۸۱ش. (۲۰) محمد بن ادریس شافعی، الاُمّ، چاپ محمد زهری نجار، بیروت (بیتا). (۲۱) هلال بن مُحَسِّن صابی، رسوم دارالخلافة، چاپ میخائیل عوّاد، بغداد ۱۳۸۳/۱۹۶۴. (۲۲) هلال بن مُحَسِّن صابی، الوزراء، او، تحفةالامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، (قاهره) ۱۹۵۸. (۲۳) طبری، تاریخ (بیروت). (۲۴) حسن بن حسن فسائی، فارس نامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۸۲ش. (۲۵) قدامة بن جعفر، الخراج و صناعة الکتابة، چاپ محمدحسین زبیدی، بغداد ۱۹۸۱. (۲۶) محمدعارف قندهاری، تاریخ اکبری، معروف به تاریخ قندهاری، چاپ معینالدین ندوی و اظهرعلی دهلوی، رامپور ۱۳۸۲/۱۹۶۲. (۲۷) حسین فلاح کساسبه، المؤسسات الاداریة فی مرکز الخلافة العباسیة (الدواوین)، (مؤته) ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۲۸) عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زینالاخبار، چاپ رحیم رضازاده ملک، تهران ۱۳۸۴ش. (۲۹) امیر گیلانشاه، یکصدوپنجاه سال سلطنت در ایران، (تهران ۱۳۴۱ش). (۳۰) علی بن محمد ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، چاپ خالد عبداللطیف السبع العلمی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۳۱) حسین مدرسی طباطبائی، زمین در فقه اسلامی، تهران ۱۳۶۲ش. (۳۲) حسین مدرسی طباطبائی، «کتابچه ثبت موقوفات و خالصهجات کشور در دوره ناصری»، راهنمای کتاب، سال ۱۸، ش ۴ـ۶ (تیر ـ شهریور ۱۳۵۴). (۳۳) محمدمفید بن محمود مستوفیبافقی، جامع مفیدی، چاپ ایرج افشار، ج ۳، تهران ۱۳۴۰ش. (۳۴) مسکویه، تجاربالامم. (۳۵) میرمحمدسعید بن علی مشیزی، تذکره صفویه کرمان، چاپ محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران ۱۳۶۹ش. (۳۶) علی بن احمد منتجبالدین بدیع، کتاب عتبةالکتبة: مجموعه مراسلات دیوان سلطانسنجر، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبالآشتیانی، تهران ۱۳۲۹ش. (۳۷) میرزاسمیعا، تذکرةالملوک، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۸ش. (۳۸) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. (۳۹) محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمد بن محمد بن نصر قبادی، تلخیص محمد بن زفر بن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۳ش. (۴۰) محمد بن احمد نسوی، سیرةالسلطان جلالالدین منکبرتی، چاپ حافظ احمد حمدی، (قاهره) ۱۹۵۳. (۴۱) عبداللّه بن فضلاللّه وصّافالحضره، تاریخ وصّاف، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۶۹. (۴۲) احمد بن محمد مقیم هروی، طبقات اکبری، چاپ بی دی و محمد هدایت حسین، کلکته ۱۹۲۷ (۱۹۳۵). (۴۳) یعقوبی، تاریخ. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «اراضی خالصه»، شماره۶۷۸۷. ردههای این صفحه : بیت المال
|